توارث / ژنتيك Genetics
توارث/ ژنتيك Genetic؛ واژهای ساخته ویلیام بِیتسون در ۱۹۰۵ برای علم وراثت، یعنی گرایش همانند برای پدید آوردن همانند است. روش آن مطالعهی تعداد و انواع اولاد حاصل از تلاقیهای جنسی است که با بررسی میکروسکوپی و شیمیائی (توارث یاخته) موادی که عملاً از والدان به فرزندان انتقال مییابد تکمیل می شود.
توارث نوین
توارث نوین با کار مندل روی نخود آغاز شد، که در ۱۸۶۵ منتشر شد. مندل نسبتهایی را که در آن صفات مختلفی که در میان فرزندانِ تلاقیهای جنسی ظاهر میشود برای ایجاد يك نظريهی اتمی وراثت به کار گرفت. اتمهای وراثت که امروزه ژن نامیده میشود در دو دست کامل در تخمِ بارور شده یا زیگوت وجود دارد. هر دست از یکی از والدان مشتق میشود.
کار مندل در همان موقع درك نشد. با کشف مجدد قوانین او در ۱۹۰۰ به زودی معلوم شد که ژنها قسمتهایی از کروموزومها است، و اینها هنگام تقسیم در هستهی تمام یاختهها قابل رؤیتند. نظریهی کروموزومی وراثت به طور کلی کار ت. ه. مورگان و همکارانش در دورهی ۱۹۱۴-۲۸ بود.
توارث و اهمیت آن
اهمیت اصلی توارث این بود که قانونی در وراثت فراهم آورد که عنصر غایب نظریهی تکامل داروین از طریق انتخاب طبیعی بود. امروزه علم وراثت میتواند ادعا کند که رشتهی اصلی زیستشناسی است. کشف سرشت شیمیایی ژنها از سوی واتسون، کریك و ویلکینز در ۱۹۵۲ نشان داد که در میان عناصر اساسی آن فرآیندی هست که از طریق آن همانند، مانند را پدید میآورد. این صفت وراثت، با صفات تکثیر و تغییر، شرایط لازم را برای تکامل از طریق انتخاب طبیعی فراهم میآورد. بنابراین مهم ترین صفت متمایزکنندهی جاندار از ناجاندار است.
وراثت زیست شیمیایی (یا مولکولی) ساخت شیمیایی ژنها و فرآوردههای بلافصل آنها را بررسی میکند. وراثت فیزیولوژیکی (یا نمو) به کنترل کنش ژن و نقش ژنها در نمو میپردازد. توارث جمعیت به بسامد ژنها در جمعیتها، و سازوارهی تکامل می پردازد. وراثت رفتاری به اساس ارثی رفتار انسان و سایر گونههای حیوانی میپردازد. توارث کاربردهایی در پزشکی و در اصلاح نژاد حیوان و نبات دارد.
دیدگاهتان را بنویسید