نظریه برخورد تمدنها از ساموئل هانتینگتون؛برخورد جدی بین تمدنهای گوناگون
نظریه برخورد تمدنها از ساموئل هانتینگتون به جهان غرب هشدار دادهاست، که در قرن آینده رویارویی و برخورد جدی بین تمدنهای گوناگون و از آن جمله برخورد تمدنهای غرب با اتحاد تمدنهای اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. ساموئل هانتینگتون، آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر جدید را تحت عنوان برخورد تمدنها یاد می کند.
ریشه نظریه برخورد تمدنها
ريشه و سابقه برخورد تمدنها را بايد در آراء و نظريات «توين بى» جستجو نمود، كه در سال ۱۹۴۷ در كتابی به نام «تمدن در بوته آزمايش» مقاله يازدهم كتاب، تحت عنوان «برخورد ميان تمدنها»، به نگارش درآورد. «توين بى» در مقاله دهم آن كتاب كه تحت عنوان «اسلام آينده و غرب» است به بيداري اسلام در آينده گوشزد و از آن به عنوان يك تهديد ياد مي كند.
پیشبینی هانتینگتون
حدود ۵۰ سال پس از او، در پى تحولات و وقايعى كه منجر به اضمحلال اتحاد جماهير شورى شد، در تابستان ۱۹۹۳ هانتيگتون طى مقاله اى جنجال برانگيز تحت عنوان «برخورد تمدنها» دست به يك پيشگويى تاريخى زد و به تبيين مناسبات بين المللى در جهان آينده پرداخت. بر اساس همين پيش بيني، هانتيگتون معتقد است، پايان يافتن جنگ سرد به معناي خاتمه يافتن رقابت هاي ايدولوژيك و آغاز عصري جديد به نام «برخورد تمدنها» مي باشد. ايشان با برشمردن تمدنهاي بزرگ دنيا در هفت تمدن منبع اصلي برخورد در جهان نوين را نه ايدولوژيك و نه اقتصادي بلكه تمدني مي داند.
چرا تمدنها با هم برخورد خواهند كرد؟
«چرا تمدنها با هم برخورد خواهند كرد؟ نخست اینکه، وجوه اختلاف ميان تمدنها، نه تنها واقعي، بلكه اساسي است. دوم، جهان در حال كوچكتر شدن است و امكان اشتراك دوران هر تمدني افزايش مي يابد. سوم، روندهاي نوسازي اقتصادي و تحول اجتماعي، در سراسر جهان، انسانها را از هويت ديرينه اشان جدا مي سازد. چهارم، نقش دوگانه غرب، رشد و آگاهي تمدني را تقويت مي كند. پنجم، كمتر مي توان بر ويژگي ها و اختلافات فرهنگي سرپوش گذاشت. ششم، منطقه گرايي اقتصادي در حال رشد است و از اين طريق خودآگاهي تمدني تقويت مي شود.»
آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر جدید
در نظریه برخورد تمدنها هانتینگتون به جهان غرب هشدار دادهاست، که در قرن آینده رویارویی و برخورد جدی بین تمدنهای گوناگون و از آن جمله برخورد تمدنهای غرب با اتحاد تمدنهای اسلامی و کنفوسیوسی حتمی است. ساموئل هانتینگتون ، آخرین مرحله تکامل درگیریهای عصر جدید را تحت عنوان برخورد تمدنها یاد می کند. اهمیت نظریه برخورد تمدنها از آنجا ناشی میشود، که هانتینگتون از نظریه پردازان توانایی است که نفوذ کلام او در غرب بسیار گسترده و جدی است و نه تنها توانسته است سیاست خارجی آمریکا را جهتدهی دهد، بلکه بعید نیست که در چهارچوب سیاست برخی کشورهای غربی، به صورت یک استراتژی اجرایی متبلور گردد.
تجدید حیات اسلام و برخورد اسلام و غرب
برخی از صاحبنظران معتقد هستند پس از نظام بیاعتبار سوسیالیستی شوروی سابق و مرام کمونیسم ، غرب به دنبال یک جانشین بود. به همین دلیل در این نظریه عصاره بحثهای مهمی به میان آورده شده است، که در پارهای از محافل غربی تحت عنوان تجدید حیات اسلام و برخورد اسلام و غرب رایج شده و عقیده بر این است که منبع اصلی درگیریها در جهان بعد از جنگ سرد ، بطور اساسی نه ایدئولوژیک و نه اقتصادی بلکه فرهنگی بوده است.
دلایل ساموئل هانتیگتون
- اختلاف تمدنها اساسی است.
- خود آگاهی تمدنی در حال افزایش است.
- تجدید حیات مذهبی وسیلهای برای پرکردن خلا هویت در حال رشد است.
- رفتار منافقانه غرب موجب رشد خود آگاهی دیگر تمدنها گردیده است.
- ویژگیها و اختلافات فرهنگی تغییر ناپذیرند.
- منطقه گرایی اقتصادی و نقش مشترکات فرهنگی در حال رشد است.
- خطوط گسل موجود بین تمدنها امروزه جانشین مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران جنگ سرد گردیده است.
تقسیم بندی تمدنها
ساموئل هانتیگتون تمدنهای زنده جهان را به هفت یا هشت تمدن بزرگ تقسیم بندی کرده است. خطوط گسل میان این تمدنها را منشا درگیریهای آینده میپندارد. این تمدنها از دیدگاه وی عبارتند از :
- تمدن غربی
- تمدن اسلامی
- تمدن کنفوسیوسی
- تمدن ژاپنی
- تمدن ارتدوکس
- تمدن آمریکای لاتین
- تمدن افریقایی
Good post however I was wondering if you could write a litte more
on this topic? I’d be very grateful if you could elaborate
a little bit more. Kudos!
Here is my page :: Royal CBD