تاریخ امروز۴ آذر ۱۴۰۳
End. of History

نظریه پایان تاریخ فوکویاما ؛ تاریخ به عنوان یک فرآیند واحد

نظریه پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما ؛ تاریخ به عنوان یک فرآیند واحد

نظریه پایان تاریخ فوکویاما ؛ طی سال‌های اخیر در سراسر جهان یک اجماع درباره مشروعیت لیبرال دموکراسی به عنوان یک سیستم حکومتی به وجود آمده است. علت این امر آن است که لیبرال دموکراسی، ایدئولوژی‌های رقیب نظیر سلطنتی، فاشیسم و اخیراً کمونیسم را شکست داده است. فوکویاما تاریخ را یک فرآیند واحد، منسجم و تکاملی می بیند و یادآور می شود که مارکس و هگل هر دو معتقد بودند که تکامل جوامع بشری بی نهایت نیست. هنگامی که بشر به شکلی از جامعه برسد که عمیق ترین و بنیادی ترین آرزوهایش را سیراب کند، تاریخ باید پایان پذیرد.

 نظریه پایان تاریخ در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان

تئوری پایان تاریخ فرانسیس فوکویاما، در سال ۱۹۸۹ مطرح و در سال ۱۹۹۲ در کتاب پایان تاریخ و آخرین انسان (The End of History and the Last Man) تشریح شد. فوکویاما (Francis Fukuyama) متفکر آمریکایی ژاپنی الاصل با فرضیه پایان تاریخ خود، بار دیگر بحث فرا روایت از تاریخ را زنده کرد که تا کنون جدال های قلمی فراوانی را در جهان برانگیخته است.

 نظریه پایان تاریخ در میان تئوری های ستیز

نظریه فوکویاما را از آن جهت می توان در میان تئوری های ستیز جای داد که بر بنیاد نظریه هگل، دموکراسی لیبرال را نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشر، آخرین شکل حکومت بشری و به تعبیر دیگر فرجام تاریخ می داند.

فوکویاما و لیبرال دموکراسی 

او در کتابش تحت عنوان پایان تاریخ و آخرین انسان نوشت: طی سال های اخیر در سراسر جهان یک اجماع درباره مشروعیت لیبرال دموکراسی به عنوان یک سیستم حکومتی به وجود آمده است. علت این امر آن است که لیبرال دموکراسی، ایدئولوژی‌های رقیب نظیر سلطنتی، فاشیسم و اخیراً کمونیسم را شکست داده است.
لیبرال دموکراسی ممکن است نقطه پایان تکامل ایدئولوژیک بشر و شکل نهایی حکومت بشری و پایان تاریخ باشد. چون اشکال اولیه حکومت از نواقص شدید و غیر عقلانیت برخوردار بودند که منجر به فروپاشی آنها شد اما لیبرال دموکراسی عاری از چنین تضادهای بنیادی درونی است.

End of History

پایان تاریخ در اعتقادات مارکس و هگل

فوکویاما تاریخ را یک فرآیند واحد، منسجم و تکاملی می بیند و یادآور می شود که مارکس و هگل هر دو معتقد بودند که تکامل جوامع بشری بی نهایت نیست. هنگامی که بشر به شکلی از جامعه برسد که عمیق ترین و بنیادی ترین آرزوهایش را سیراب کند، تاریخ باید پایان پذیرد.
به نظر وی، هر دو متفکر، پایان تاریخ را اثبات کرده اند با این تفاوت که این پایان برای هگل دولت لیبرال و برای مارکس جامعه کمونیستی بود. پایان تاریخ از نظر فوکومایا به این معناست که پیشرفتی فراتر در توسعه اصول و نهادهای زیر بنایی صورت نخواهد گرفت نه اینکه حوادث بزرگ اتفاق نخواهد افتاد.

اهمیت نظریه پایان تاریخ فوکویاما

نظریه فوکویاما از آن جهت حائز اهمیت است که غرب به رهبری آمریکا، تحت عنوان برتری لیبرال دموکراسی بر دیگر حکومت های بشری، با مشتی نظامی گری درصدد تحمیل آن بر جهان است. حداقل می توان گفت این فرضیه، توجیه تئوریک لازم را برای اقدامات دولت آمریکا در جهان فراهم ساخته است. اما واقعیت این است که فرضیه فوکومایا بیش از آنکه بر استدلال علمی بنا شده باشد، متأثر از جو احساسی ناشی از شکست شوروی است.

فروپاشی به همراه برخی از موفقیت های اقتصادی در دنیای غرب، نظریه پردازان آمریکایی و مراکز فکر سازی (Think Tank)  آنها را به این غرور رسانده است که معتقد شوند، سرمایه داری لیبرال به پیروزی ابدی خود نایل آمده است. فوکویاما نیز سرمایه داری را آخرین مقصد در مسیر تحولات تاریخ اقتصادی بشر می داند. به باور بسیاری از کارشناسان توسعه، نظام سرمایه داری جهانی شرایطی را به خصوص از زمینه تجارت جهانی بوجود آورده است تا کشورهای در حال توسعه چاره ای جز پیوستن به فرآیند مورد نظر آنها نداشته باشند.
فوکویاما گفته است که هر کودکی که در کشورهای لیبرال به دنیا می آید اعم از اینکه غنی یا فقیر، سیاه یا سفید باشد، از حقوق شهروندی برابر برخوردار است.

مشکلات دموکراسی‌های معاصر

فوکویاما، اظهار می دارد: شکی نیست که دموکراسی‌های معاصر با پاره ای از مشکلات نظیر مواد مخدر، بی خانمانی و خیانت نسبت به محیط زیست و مصرف گرایی بیهوده روبرو هستند اما این مشکلات نه به طور جدی برای بنیادهای اصول لیبرال لاینحل هستند و نه آن قدر جدی هستند که منجر به فروپاشی جامعه شوند، آن گونه که کمونیزم در دهه ۱۹۸۰ فرو پاشید.

منبع: نشریه الکترونیکی ساعت صفر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *