تاریخ امروز۱ آذر ۱۴۰۳

نظریه عالم زمین مرکزی بطلمیوس

نظریه عالم زمین مرکزی بطلمیوس

 

نظریه عالم زمین مرکزی بطلیموس ؛ چکیده این نظریه چنین است؛ «زمین مرکز تمام هستی است.» ذکر این نکته ضروری است که بدانیم این باور نادرست به مدت ۱۴ قرن بر علم ستاره شناسی غالب بود.

بطلمیوس درکتاب المجسطی که آثار متقدمان خود را در آن تلفیق کرده، می‏نویسد: “زمین نمی‏چرخد، و گرنه اشیاء از سطح آن همانند گل و لای از چرخ در حال چرخیدن پرتاب می‏شدند. زمین در مرکز همه چیز‏ها قرار دارد زیرا این جایگاه طبیعی آن است ـ هیچ گرایشی به این سو یا آن سو رفتن ندارد. بر پیرامون آن و در دوایر پی در پی بزرگ‏تری ماه، عطارد، زهره، خورشید، مریخ، مشتری، زحل می‏گردند که همۀ آن‏ها حرکت خود را از بیرونی‏ترین کرات عظیم ثوابت کسب می‏کنند.”

اهمیت، آوازه، و تأثیر المجسمطی را فقط با کتاب اصول اقلیدس می‏توان مقایسه کرد. بخش بزرگی از المجسمطی (در عربی به معنای بزرگ‏ترین) به ریاضیات حرکت سیارات می‏پردازد.

بطلمیوس گردش سیارات را با نظام پیچیدۀ چرخه‏ها و فلک‏های تدویر توضیح داد که ستاره شناسان را تا قرن‏ها به ستوه آورده بود. آلفونسوی خردمند پادشاه اسپانیایی کاستیل در قرن سیزدهم و حامی بزرگ ستاره شناسی گفته است: “اگر خداوند متعال پیش از آغاز خلقت با من مشورت کرده بود، من چیز ساده‏تری را پیشنهاد می‏کردم. “کوپرینگ در نظریه بطلمیوس تردید کرد و کپلر آن را از میان برداشت. بطلمیوس نظریۀ کروی بودن زمین اراتوستن را پذیرفت و در نتیجه سبب شد کریستف کلمب به سفر اکتشافی خود برود.

 

کلاودیوس بطلمیوس ارائه دهنده نظریه عالم زمین مرکزی بطلمیوس

کلاودیوس بِطلَمیوس یکی از فیلسوفان و اخترشناسان یونان باستان بود که به احتمال زیاد در اسکندریه واقع در مصر می‌زیسته ‌است. وی الگویی را برای کیهان شناخته شده روزگار خود ارائه کرد که در آن زمین در مرکز گیتی قرار دارد و خورشید و ماه و بقیه سیارات و سایر اجرام آسمانی به دورش می‌چرخند. در دوران بطلمیوس، به ‌جای مدار که همان مسیر فرضی سیارات است، از مفهوم فلک استفاده می‌کردند. فلک یک جسم کروی صلب و نامرئی است (مانند شیشه) که در مرکز آن زمین قرار گرفته و سیاره به محیط آن محکم بسته شده ‌است. با چرخش فلک به دور زمین، سیاره نیز به دور زمین گردش می‌کند. در دوره‌ی او بیشتر از ۴ سیاره‌ی عطارد، زهره، مریخ و مشتری کشف نشده بودند. او می‌گفت: هشت یا نه فلک وجود دارد که آخرین آن‌ ها فلک‌ الافلاک نام دارد که همه ستاره‌ها بر روی آن قرار دارند. همچنین بطلمیوس بر این باور بود که خدا و فرشتگان پس از فلک ‌الافلاک زندگی می‌کنند. به نظریه‌ای که بطلمیوس درباره جهان ارائه کرد، مدل زمین مرکزی می‌گویند. او با مشاهده حرکت ظاهری ماه و خورشید نظریه زمین مرکزی را ارائه کرد که بعدها نیکلاس کوپرنیک   نظریه خورشید مرکزی را ارائه کرد و عقیده‌ی او را اصلاح کرد.

نظریه عالم زمین مرکزی بطلیموس

آثارِ بطلمیوس به جز نظریه عالم زمین مرکزی بطلمیوس

 

بطلمیوس در حدود سال ۱۵۰ میلادی کتاب پر نفوذی به نام سونتارکنس ماتماتیکا یا مجموعه ریاضی نوشت. هر چند این رساله بر نوشته‌های هیپارخوس مبتنی است، اما به‌خاطر فشردگی و زیبایی چشمگیرش مورد توجه قرار گرفت.

شارحان بعدی برای متمایز ساختن آن از آثار کم‌اهمیت‌تر صفت مجیسته یا مجسطی به معنی بزرگترین را به آن منسوب کردند. مترجمان عرب‌زبان حرف تعریف ال را پیشوند کردند و آن را المجسطی نامیدند.

بطلمیوس در المجسطی پدیده‌هایی را بررسی می‌کند که بستگی به کرویت زمین دارند. سپس دستگاه زمین مرکزی نجوم را طرح‌ریزی می‌کند که قریب به ۱۵۰۰ سال مورد پذیرش عموم بود. المجسطی قدیمی‌ترین کوشش مجدانه در راه تبیین حرکت‌شناسی منظومه شمسی است. اما در توجیه حرکتهای پیچیده سیاره‌ها که فاصله ثابتی با زمین ندارند، روی مدارهای دایره‌ای عاجز بود؛ بنابراین مفهوم مدارهای تدویر را به کار گرفت.

بطلمیوس، در مقدمه مجسطی، ریاضیات و نجوم را بسیار یقینی‌تر و قابل اعتمادتر از فلسفه می‌داند؛ و برای اثبات مرکزیت و سکون زمین در عالم، به جای دلایل فلسفی به استدلالات ریاضی و هندسی متوسل می‌شود. وی در این استدلال‌ها، آسمان را همان‌طور که مشاهده می‌شود، یعنی کروی در نظر می‌گیرد و براساس کرویت زمین دلایل خود را مطرح می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *