تاریخ امروز۱ آذر ۱۴۰۳
Feudalism

بخش دوازدهم  ایسمولوژی ؛ از فئودالیسم تا توکل­ گرایی

بخش دوازدهم  ایسمولوژی ؛

 فئودالیسم Feudalism  فئودالیسم:

بخش دوازدهم ایسمولوژی را با پرداختن به فئودالیسم آغاز می کنیم. تیول گرایی، ملوک الطوایفی گرایی؛ گرایش به اصول و روش های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگیِ نظامی که از پایان امپراطوری شارلمانی (شارل کبیر ۸۱۴-۷۴۲ میلادی) تا ظهور حکومت های مطلقه در اوایل قرن هفدهم در اروپای غربی استوار بود. این نظام نخست در فرانسه و سپس در اسپانیا، ایتالیا، آلمان، انگلستان و اروپای شرقی رواج یافت. در فرانسه تا انقلاب ۱۷۸۹، در آلمان و ژاپن تا قرن نوزدهم و در روسیه تا انقلاب ۱۹۱۷ دوام داشت.

فئودالیسم در کشورهای اسلامی و ایران به معنای اروپایی آن شکل نیافت و در دوران خلفای اموی (۱۳۲-۴۱ قمری) و عباسی (۶۵۶-۱۳۲قمری) صاحبان اراضی تحت سیطرۀ این خلفا، فعالیتی شبیه به واگذاری زمین در اروپا انجام میدادند؛ بدین معنا که مِلک خویش را به نام یکی از مقربان خلیفه ثبت می کردند تا از شر ظلم مأموران خلیفه رها شوند البته خود به کِشت آن می پرداختند.

 

حکومت­های فئودال

در حکومت فئودالیته، اراضی کشور به قسمت های بزرگی تقسیم و هر بخش از طرف پادشاه براساس قرارداد رسمی در اختیار یکی از اشراف به نام فئودال قرار می گرفت. اشراف نیز با قبول پرداخت مقرری به پادشاه و تأمین تعدادی سرباز مسلح برای دربار آن را به دیگران اجاره می دادند.

در واقع نظام اقتصادی فئودالیسم، تولید محصول اضافی برای تأمین نیازهای ارباب فئودال و بهره کشی از رعایای وابست براساس مالکیت ارباب بر زمین و رعایاست. از ویژگی های آن عبارتند از: بازرگانی و گردش پول بدوی، پراکندگی قدرت، تفوق و برتری جنگاوران بر جامعه، حکومت حکام محلی نه ملی، روابط ارباب رعیتی، شکاف طبقاتی، ضعف حکومت مرکزی، ضعف مدیریت، عدم مرکز تصمیم گیری واحد، فنون نظامی نامناسب، کمبود وسایل اداری، معشیت دهقانی، نرخ بیسوادی بالا، واگذاری مازاد محصولات از طرف دهقانان به اربابان، وجود ارتش خصوصی، وجود سازمان مالکانۀ تولید، وجود سلسله مراتب مشخص در نظام سیاسی و وسایل حمل و نقل ابتدایی. ماکس وبر (۱۹۲۰-۱۸۶۴) جامعه شناس آلمانی، فئودالیسم را به عنوان حکومت موروثی می دانست که از نظر جغرافیایی پراکنده بود و ریردستان از قدرت مرکزی مستقل برخوردار بودند و پبوندهای شخصی بین اربابان و رعایا جای گروه سیاسی متمرکز را می گرفت.

در قرن هفدهم، فئودالیسم برای توضیح قوانین سنتی اشرافیت نظامی توسط وکلا استفاده شد. در قرن هجدهم، افراط گرایان فرانسوی از این اصطلاح برای تحقیر رژیم و سلطنت دوران گذشته استفاده کردند. در قرن نوزدهم، مارکسیست ها آن را برای بیان محرومیت های رعایا در جامعۀ طبقاتی کاپیتالیسم بکار بردند. نیکولائوس لنائو (۱۸۵۰-۱۸۰۲) شاعر اتریشی، ضدفئودالیسم بود.

 

 

بخش دوازدهم  ایسمولوژی ؛
فُرمالیسم  Formalism صورت گرایی:

ریخت گرایی، شکل گرایی، فُرم گرایی؛ گرایش به توصیف مجرد اَشکال زندگی اجتماعی بدون شناخت محتوی یا معنای تفکر. به نظر ژوزف ژروم لو فرانسوا دولالاند (۱۸۰۷-۱۷۳۲) منجم فرانسوی، صورت گرایی تنها به جنبۀ رسمی توجه دارد که این موضوع موجب نفی هستی با اهمیت عنصر مادی در امر شناخت می شود و از اینرو، صورت گرایان فاقد ابزار تبیینی بوده و جدا از علیت، پدیدۀ اجتماعی را مورد توجه قرار می دهند؛ بدین معنا که در سطح می مانند و نمودها را می بینند بدون آنکه معانی درونی آنان را بشناسند. از نظر زیباشناختی، صورت گرایی بیشتر به ظاهر و سبک آثار هنری توجه دارد تا به مضمون آنها.

اگر در یک نقاشی بیشتر به رنگ ها، ضربات و آرایش توجه گردد، آن اثر صورت گرا نامیده می شود. اگر در داستانی، ساختار، آهنگ و یا زبانِ داستان مهم تر از طرح و شخصیت های آن باشد، داستان صورت گراست.

در جامعه شناسی، صورت گرایانی همچون جورج زیمل(۱۹۱۸-۱۸۵۸) جامعه شناس آلمانی به تحلیل اَشکال مناسبات اجتماعی پرداخته اند. براساس آن به صور و قالب های اندیشه و استدلال بیشتر توجه می شود تا محتوای آن و نیز قابلیت درک طبیعت را با قوانین فکر توضیح می دهد.

در اخلاق نیز به قوانین اراده پایبند است نه بر تعریف ماهیت خیر و شر و قوانین بین آنان همچنین در ریاضیات برای طرح های گوناگون مبانی بکار می رود که در آنها تکیه بر جنبۀ صوری ریاضی در برابر معنا یا محتوی است.

مثلاً می توان به نظریۀ دیوید هیلبرت (۱۹۴۳-۱۸۶۲) ریاضیدان آلمانی اشاره کرد که ریاضیات را بر پایه های صوری استوار ساخت و بیشتر در مورد حیات اجتماعی سخن گفت. در گیاه شناسی به کوچک ترین گروه موجود در رده بندی گیاهی و در جانورشناسی به هر یک از افرادی که در گونۀ چند شکلی جای دارند، اشاره دارد. ویکتور بوریسویچ شکلو وسکی (۱۹۸۳-۱۸۹۳) نویسندۀ روسی از پیشگامان آن بود. در مقابل ذهن گرایی است.

 

Trust in GOD

بخش دوازدهم  ایسمولوژی ؛
فیدئیسم Fideism توکل گرایی:

اطمینان گرایی، اعتمادگرایی، امانت گرایی؛ اعتقاد به اینکه ایمان منشأ شناخت های مذهبی است. فلسفه ای که ایمان را بهترین راه شناخت خدا میداند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *