نظریه تناسخ؛ بر اساس قانون كارما (Karman) به معناى كردار، آدمى نتیجه اعمال خود را در دورههاى بازگشت مجدد خود در این جهان مىبیند.
كسانى كه كار نیك انجام دادهاند، در مرحله بعد زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان كه كار بد مىكنند، در بازگشت با بینوایى و بدبختى دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شكل حیوان بازگشت كنند. این تعریفی از نظریه تناسخ است.
امکان های مختلف نظریه تناسخ؛
به عقیده برخی از معتقدان به نظریه تناسخ بازگشت انسانها ممكن است به یكی از چهار صورت زیر باشد كه تصادفا به ترتیب الفبا از جمادات تا انسانها را شامل میشود:
- رسخ؛ یعنی حلول شخص متوفی در جمادات
- فسخ؛ یعنی حلول شخص متوفی در نباتات
- مسخ؛ یعنی حلول شخص متوفی در حیوانات
- نسخ؛ یعنی حلول شخص متوفی در انسانها (تناسخ)
سامسارا؛
سامسارا (Samsara) به معناى تناسخ در بسیارى از ادیان و مذاهب جهان (حتى نزد برخى فرقههاى انحرافى جهان اسلام) با عناوین گوناگون وجود داشته و دارد. اما این عقیده در آیین هندو از اهمیت بیشترى برخوردار است.
پیروان آئین هندوئیسم معتقدند آدمى همواره در گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر رنج گرفتار است. تنها راه رهایى انسان از گردونه تناسخ و تولدهاى مكرر در جهان پر درد و بلا پیوستن به نیروانا (Nirvana) است. نیروانا مفهومی است که مورد توجه بوداییان واقع شده است.
نیروانا درلغت به معنای خاموشى و آرامش و در اصطلاح به فناى فى الله دلالت مىكند.
آنچه برای رستگاری نیاز است؛
براى فلاح و رستگارى باید از این مراحل گذشت، اما چگونه و چرا؟ با شناختن، اما شناختن چه؟ شناختن زندان و راه گریز از این زندان.
اما آن زندان كدام است: كارما و سامسارا به معناى جهان نمودى – دروغى، ارتباطى، اعتبارى و عكسى است، نه بود. همه چیز اشباح است، همه چیز نسبى است، همه چیز ارتباطى است…
بنابراین باید براى رسیدن به حقیقت كه حقیقت، آرامش و زیبایى و خلود مطلق است، نه پایدارى و مرگ و تغییر دائمى، باید از سامسارا نجات پیدا كرد.
چگونگی رهایی از چرخه ی تناسخ؛
حال چگونه مى توان از سامسارا رهائى یافت؟ با ویدیا، فناى محض خود، من را كشتن و ریاضت.
چگونه مىتوان با اینها از سامسارا نجات یافت؟ بدین گونه كه بدانى، در گردونه (مثل دایرهاى كه مىچرخد) گرفتارى و باید از گردش عبث رهائى یابى. این گردونهاى كه انسان گرفتارش هست، چیست؟ كارما است، تناسخ است. یعنى تو (هر فرد) زندانى این جبری كه باید، رشد كنى، رنج ببرى، زحمت بكشى، تلاش كنى، كینه و عشق بورزى محرومیتها ببینى، زندگى كنى و پیر شوى و بمیرى و باز دوباره این حركت دایره وار آغاز شود، و باز در اندام حیوان یا انسانى دیگر، به دنیا بیائى و همین مراحل سخت و پر رنج حیات را بگذرانى، و از خانه تولد به قله پیرى بروى و به حضیض مرگ بیفتى، و باز دوباره و سه باره و چهار باره، و همچنین تا ابد…
كارما چنین فلسفهاى دارد كه تنها در زندگى روزمره، بلكه در فلسفه زندگى مطرح مىكند.
راه گریز؛
راه گریز؛ چه چیز دوباره ما را به كارماى بعدى مىكشاند؟ ما ناقصیم و در این گردونه باید تكامل پیدا كنیم.
پس بوسیله ودا، احكام دینى و ریاضت و تقوى مىتوان راهی پیدا كرد كه به دوباره برگشتن و دیگر باره به كوره زندگى در آمدن، نیازى نباشد.
وقتى در زندگى این جهان به آرامش و بىنیازى و استقلال شخصى رسیدیم، بعد از مرگ، از گردونه كارما خاج مىشویم و دوباره به این گردونه باز نمىگردیم.
اما در آنجا به كجا مىرسیم؟ به ماوراء كارما، به ماوراء این جبرى كه همواره مىگردد و همه را براى همیشه (زندگى و مرگ، مرگ و زندگى، و زندگى و مرگ و…) مىگرداند و آن جهان، جهان نیروانا است.
نیروانا معانى مختلف دارد، و هیج كس معنى آن را درست نمىفهمد… اما مىتوان آن را به آتش خاموش، به خرد آرام، به آرامش، به بادى و به فضائى كه وزش ندارد، تشبیه كرد. بطور كلى مىتوان نیروانا را آرامش خواند. یعنى وقتى كه سامسارا دیگر نیست.
دیدگاهتان را بنویسید