ویلفردو پارتو ؛ نظریه جامعه شناسی
ویلفردو پارتو ؛ نظریه جامعه شناسی ؛ پارتو جعامعه شناس محافظه کار ایتالیایی بیشتر نظریاتش در رد مارکس و فیلسوفان روشن اندیش است. نظریه نخبگان وی در جامعه شناسی و سیاست نظریه ای شناخته شده است. این نظریه به نوعی از اشکال حاکمیت اشاره دارد که در زمره نظریه های تک گرای حاکمیت (Moniste ) است. پارتو معتقد است که انسان ها چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ فکری و اخلاقی با یکدیگر برابر نیستند.
ویلفردو پارتو و نگاهی نزدیک تر به نظریه اش
در کل جامعه برخی افراد از دیگران با استعدادترند و شایسته ترین افراد هر گروه نخبگان آن گروه را می سازند. اصطلاح نخبگان در کاربرد پارتو هیچگونه دلالت اخلاقی ندارد و این اصطلاح تنها بر کسانی اطلاق می شود که در هر یک از شاخه های فعالیت بشری بالاترین نمره را به دست آورده باشند. پارتو اصطلاح نخبگان را به دو دسته تقسیم می کند؛ نخبگان حکومتی که به افرادی اطلاق می شود که مستقیم یا غیر مستقیم در حکومت نقش عمده دارند. و نخبگان غیر حکومتی که شامل سایر نخبگان است.
اما بحث عمده و اصلی پارتو درباره نخبگان حکومتی است. پارتو معتقد بود که تنها در جوامع کاملا باز و با تحرک کامل اجتماعی مقام نخبه با توانایی برتر کاملا ملازم است. تنها در این شرایط است که نخبگان حکومتی از افرادی ترکیب می شوند که از همه بیشتر برای حکومت کردن شایستگی دارند. واقعیت اجتماعی این است که بازدارنده هایی چون ثروت، پیوند های خانوادگی و… از چرخش آزادانه افراد در مراتب جامعه جلوگیری می کنند. چندان که آنهایی که عنوان نخبگان را دارند و کسانی که بالاترین درجه شایستگی را دارا هستند کم و بیش از یکدیگر فاصله می گیرند.
تحرکات اجتماعی از نگاهِ ویلفردو پارتو
پارتو از تحرک اجتماعی و آزادی مشاغل همگان سرسختانه دفاع می کرد و همواره نگران بود که مقام های نخبه که زمانی در انحصار مردان شایسته بود با گذشت زمان به دست کسانی افتد که فاقد این شایستگی هستند. هرگاه نخبگان حکومتی یا غیر حکومتی درصدد آن برآیند که خودشان را به سیل عناصری شایسته تر که از جمعیت پایین سر ریز می شود نزدیک سازند و هرگاه که برعکس سیر چرخش نخبگان متوقف شود توازن اجتماعی به هم می خورد و سامان اجتماعی تباه می شود.
ویلفردو پارتو معتقد بود اگر نخبگان حکومتی نتوانند راهی برای جذب افرادی استثنایی بیابند که از طبقات پایین خودشان را بالا می کشند، در هیبت سیاسی و بدنه اجتماعی عدم تعادل پیش میآید. این عدم تعادل یا از طریق باز کردن مدخل های تازه در مسیرهای تحرک اجتماعی ترمیم می شود یا از طریق براندازی نخبگان حکومتی قدیمی و ناکارآمد و جایگزینی نخبگان شایسته تر به جای آنها رفع می شود. پارتو بخشی از نظریه نخبگان خود را با تمثیل شیران و روباهان توضیح می دهد.
ویلفردو پارتو و تقسیم بندی از نخبگان سیاسی
ویلفردو پارتو در تقسیم بندی از نخبگان سیاسی “شیران” و “روباهان” را از هم متمایز میکند . وی از سیاستمداران حاکم و قدیمی که طرفدار تداوم و حفظ وضع موجود هستند بعنوان “روبهان” یاد میکند و از نخبگان تازه قد علم کرده که قدرتی جز حمایت طبقه ی تحت سلطه ندارند با عنوان “شیران” یاد می کند که البته طرفدار تغییر وضع موجود در رسیدن به منافع خود هستند.
ویلفردو پارتو در مطالعات خود به این امر می پردازد که وقتی آگاهی سیاسی مردم در مقطع خاص زمانی بصورت سریع رشد کند بالتبع “شیران” نیز که از آنها بعنوان عناصر شایسته یاد می شود آهنگ بیش نرمالی به خود گیرد.
در این موقع است که یک حکومت می تواند با تدبیر خود از یک طرف آنها را به ترکیب خود اضافه کند و از طرف دیگر از سهم روبه صفتان ( نخبگان پیر) بکاهد اما اگر در راس حکومت روبه صفتان باشند و طبقات پایین ( دورماندگان از قدرت) که پر از عناصر شایسته ی شیر صفت باشند تعادل اجتماعی به هم می خورد و وقوع انقلاب خشونت بار محتمل می گردد. پس از این رهیافت لزوما در جامعه ، ترکیب شیران و روباهان می تواند به ثبات جامعه منجر شود.
گفتنی است که شیران جذب شده به حکومت بعد از مدتی تبدیل به روباهان می شوند و آنها نیز به تبع با تغییرات اجتماعی- سیاسی باید شیران را جذب خودشان کنند و این سیکل نهایتا باید تداوم داشته باشد.
تغییرات اجتماعی از دیدگاه ویلفردو پارتو
پارتو در مبحث تغییرات نقش نخبگان یا برگزیدگان را در تحولات اجتماعی موردمطالعه قرار داده است و اهم نظریات وی در این زمینه به قرار زیر است؛
- تعلق به طبقه نخبگان لزوماً ارثی نیست .
- فرزندان تماما خصوصیات ممتاز والدین خود را ندارند.
- پیوسته نوعی جابجایی نخبگان قدیمی توسط نخبگان جدید صورت می گیرد که از قشرهای پایین جامعه هستند .
در حالتی که این گردش بدون وقفه نخبگان تحقق می یابد باعث نوعی تعادل در سیستم اجتماعی می گردد و در موقعیتی که این جریان تحرک فزاینده ای درافکار بوجود می آورد . همزمان باعث دگرگونی اجتماعی می شود زیرا گردش نخبگان به دنبال خود گردش یا جریان ایده ها ار نیز موجب می شود .
ویلفردو پارتو در کتاب «ذهن و جامعه» در چهار چوب نظریه « گردش برگزیدگان» خود تغییری از تاریخ ارایه می دهد که طبق آن هر تغییر اجتماعی از مبارزه گروهها بر سر قدرت سیاسی حاصل می شود و بدین ترتیب ما به تناوب شاهد دوره های بسیار سختی هستیم که قدرت را گروه برگزیده جدیدی که به تازگی پیروز شده است اعمال می کند و سپس به دوره های آرامتر و انسانی تری می رسیم که اعمال قدرت به وسیله گروه برگزیده برخاسته از اعماق جامعه صورت می گیرد.
بدین ترتیب ویلفردو پارتو در نظریه گردش نحبگان خود اقتدار و حاکمیت ارثی نجبا و اشراف را مورد تردید قرار می داد و اعتقاد داشت که اقتدار یا حاکمیت فقط به اشخاصی که از لحاظ کیفی و هم از لحاظ عینی برتر هستند تعلق می گیرد و گردش نخبگان در نظر وی در عین حال هم واقعیتی عینی و هم عاملی استکه بوسیله آن یک جامعه بطور طبیعی به موجودیت خود ادامه داده و پیشرفت می نماید .
ویلفردوپارتو و واقعیات پشت پرده
پارتو میگوید آنچه كه ما انسانها ، از حالات ظاهری رفتار و كردار هم می بینیم و از حرفهای همدیگر می شنویم ( مشتقات ) ، با واقعیات پشت پرده آنها ( ته نشستها ) متفاوت است. در واقع او به وجود یك ریای سیستمی در رفتار و گویش افراد اجتماع معتقد است.
به طور خلاصه ، از نظر او ، مشتقات زمانی مطرح می شوند كه انسان بخواهد با هزاران توجیه و استدلال به ظاهر منطقی و عقیدتی و دینی و اخلاقی و فرهنگی و سیاسی و … ، واقعیات اثر گزار در رفتار و گویش خود ( ته نشستها ) را مخفی كند.
انسانهایی كه در بن وجودشان ، حداقل از ارزش اسمی آزادی و آزادگی با خبرند ، اما در سر تاسر ابعاد زندگیشان ، خواسته ، یا نا خواسته ، دانسته ، یا ندانسته و به دلایل مختلف فردی ، خانوادگی و اجتماعی ، اسیر بندهایی شده اند كه انها را ، روز به روز به قعر چاهها ی پنهان و آشكار می فرستد .
در این جوامع ، انسانها برای رفع نیازهای غریزیشان ، در فضاهایی قرار می گیرند كه مكانیزمهای «آزادانه محور» برای رفع و رجوع آنها وجود ندارد و بنابراین همه به گونه ای مجبور به رجوع به رفتارهایی غیر آزاد منشانه ، در سطوح و مقیاسهای متفاوت می شوند.
شیران و روباهان در نظریه ویلفردو پارتو
در راستای همین نظره كه پارتو لازم میداند تا مبحث؛ شیران ( انسانهای محافظه كار و علاقمند به نگهداری انبوهه ها و پیروان مكانیسمهای مانده ) و روباهان ( زد و بند بازان ، معامله گران سیاسی ، وكیلان و قاضیان بی وجدان ، روشنفكران سفسطه باز ، دلالان و بازی دهندگان انسانها و … ) خودش را مطرح می کند و اذعان می دارد :
در واقع ، حضور و كیفیت و بازتاب ته نشستها و مشتقات در میان مردم ، تنها مربوط به باورهای شخصی و اعتقادات و تفكرات خود انها نیست ، بلكه از اون مهمتر ، این وضع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی هر جامعه است كه در پدیداری شكاف بیش از حد میان ته نشستها و مشتقات و در نتیجه پدیداری ریا ، تملق ، خود فروشی ، نفاق ، و … در سطح جامعه ، نقش ایفا می كند .
در واقع از نظر او به جای اینكه سیستم سیاسی یك جامعه مطلوب باید تلاش كند تا از كیفیت و كمیت شیران ، كه بر اساس ویژگیها ،اعتقادات و روحیات فردیشان پدید امده اند ، كم بكند ، انها را به حفظ این ویژگیها تشویق هم میكند و به آنها پاداش هم میدهد و اتفاقا نوع سیستم خود را هم طوری طراحی می كند كه روز به روز بر تعداد این افراد هم افزوده بشود
علتش هم این استکه بقای ظاهری همه نظامها استفاده از میكانیسمهایی است كه در قالب ان روحیات شیر گونه زیاد شود و روز به روز هم بر تعدادشان افزوده گردد.
دیدگاهتان را بنویسید