تاریخ امروز۱ آذر ۱۴۰۳
Etheric body

نظریه اتصال روح به بدن مثالی منفصل

این نظریه در رابطه با زندگی روح انسان ایده هایی دارد…

مختصات نظریه اتصال روح به بدن مثالی منفصل؛

الف- آدمی از حیث ساختار جسمی، روحی فقط دو زندگی اول و نهایی را دارد و زندگی میان های از جهت یاد شده در كار نیست.

ب- در زندگی اول كه موقتی است روح با بدن خاكی به سر می برد و با ورود به زندگی نهایی بدن خاكی را برای همیشه خلع می كند و با بدن جدیدی به سر خواهد برد.

ج- بدن دوم كه در عالم دیگر قرار دارد هیچ گونه ارتباط وجود شناختی با بدن اول ندارد و فقط از حیث شكل و هیات به مانند آن است. قهرا بدن دوم می تواند ویژگی هایی متفاوت با بدن اول داشته باشد.

د- با توجه به بند(ج) دست كم در مقطع خلع بدن اول و اتصال به بدن دوم، روح بدون بدن خواهد بود.

جایگاه مرگ در نظریه اتصال روح به بدن مثالی منفصل؛

طبق این دیدگاه، روح پس از مرگ بدن فانی نمی شود و هیچ اختلافی در ناحیه روح، در پیش از مرگ و پس از مرگ وجود ندارد. آری، روح پس از خلع بدن مادی، در عالم مثال با قالبی مثالی حاضر می شود كه همچون صورت حاصل در آینه است، ولی صورتی است جوهری و قائم به ذات.

بنابراین، ملاك هویت در روح ثابت است، زیر

ا روح وارد شده در عالم صوی(عالم مثال) عینا همان روحی است كه در عالم مادی با بدن خاكی بود و ملاك هویت در ناحیه جسد یا بدن به اتحاد روح است، یعنی همان روحی كه به بدن خاكی تعلق داشت به بدن مثالی تعلق گرفته است.

اما بدن مثالی عیناً بدن این جهانی شخص نیست بلكه بدنی دیگر است كه با بدن او مباینت و جدایی دارد. به تعبیر دیگر وجود چنین بدن مثالی، وجود آن بدن موجود در این جهان نیست و تشخص آنها به یك تشخص نمی باشد.

نتجه آنكه اگر انسان را موجودی روحی، جسمی تلقی كنیم دست كم هویت در ناحیه بدن وی، بر اساس این نظریه تامین نمی شود . . .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *